سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرزمین مادری

بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی . [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]

دانستنی های جالب در مورد عادل فردوسی پور

می‌‌گویند دوشنبه شب‌‌ها مصرف برق کشور نسبت به بقیه شب‌‌ها بیش‌‌تر می‌‌شود. تلویزیون‌‌های بیش‌‌تری روشن است و شب پر دردسری برای پدر و مادر‌های دانش‌‌آموزان است تا بچه‌های خود را با دلخوری و ناراحتی به رختخواب ببرند! دوشنبه شب‌ها یک برنامه زنده تلویزیونی به نام 90 پخش می‌شود. برنامه‌ای که همه با نام عادل فردوسی‌پور آن‌را می‌شناسند.

8666334.jpg

در سال 2009 هفته‌نامه نیویورک او را در فهرست پرقدرت‌ترین افراد در ایران در رده نوزدهم جای می‌دهد. مجله «ورلد ساکر» به او لقب «جان ماتسن ایران» را می‌دهد. جان ماتسن، یکی از بهترین گزارشگرهای فوتبال در انگلستان است که بازی‌های کامپیوتری fifa را هم گزارش می‌کند. «عادل فردوسی‌پور» (!) همین یک کلمه کافیست تا آخر این مطلب را بخوانید...

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: دانستنی های جالب در مورد عادل فردوسی پور

نوشته شده توسط " سرزمین مادری " 91/12/28:: 2:2 عصر     |     () نظر


دلـت را بتـکان ...


[تصویر:  lgfkmsxk0rs9jj8j09lb.jpg]


 
ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: دلـت را بتـکان ...

نوشته شده توسط " سرزمین مادری " 91/12/26:: 9:42 عصر     |     () نظر

 

انشاالله سال 1392 عیدمان را با ظهور آقا امام زمان (عج) جشن بگیریم  

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/montazeranmahdi/07b79f0d400638e7867abe372c9b069b.png

امام صادق علیه السلام: هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ کردند و شما (اعراب) آن را وانهادید.

منبع: بحار، جلد 59 صفحه

السلام علی المهدی الذی وعده الله العجزوجل به الامم ...

یا مهدی , بهار بی روی تو لطفی ندارد ...
یا مهدی , جهان بی روی تو صفایی ندارد ...
یا مهدی , جان ما بی روی تو حالی ندارد ...

بهار آمد ...
بهار من نیامد ...
گل آمد ...
گلزار من نیامد ...


اللهم عجل لولیک الفرج ...

 

پی نوشت : http://m-i.ir/Posts/290

 


کلمات کلیدی: تبریک سال نو

نوشته شده توسط " سرزمین مادری " 91/12/26:: 7:58 عصر     |     () نظر

 

داستان عاشقانه 

 

http://ragnariv2002.persiangig.com/Looby/Untitled.png

پیرمرد صبح زود از خانه بیرون آمد. پیاده رو در دست تعمیر بود. در خیابان شروع

به راه رفتن کرد که ناگهان ماشینی به او زد. به زمین افتاد. مردم دورش جمع

شدند و او را به بیمارستان رساندند.

پس از پانسمان زخم ها، پرستاران از او خواستند که آماده شود تا از استخوان

هایش عکسبرداری شود. پیرمرد به فکر فرو رفت و یکباره از جا بلند شد و لنگ

 لنگان به سمت... در رفت. به پرستاری که می خواست مانع رفتنش شود

گفت که عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستار سعی کرد او را برای ماندن و ادامه درمان قانع کند ولی موفق نشدند.

از پیرمرد دلیل عجله اش را پرسید.

در جواب گفت: زنم در خانه سالمندان است. من هر صبح به آنجا می روم و

صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!

پرستار گفت: اصلا نگران نباشید. ما به او خبر می دهیم که امروز دیرتر می

رسید.

پیرمرد جواب داد: متاسفم! او بیماریِ فراموشی دارد و متوجه چیزی نخواهد

شد و حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با تعجب پرسید: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می

روید در حالی که شما را نمی شناسد؟

پیرمرد با صدایی غمگین و آرام گفت: اما من که می دانم او کیست . . . !


کلمات کلیدی: داستان عاشقانه

نوشته شده توسط " سرزمین مادری " 91/12/26:: 9:10 صبح     |     () نظر

 

جملات هشت ریشتری 

 


کلمات کلیدی: جملات هشت ریشتری

نوشته شده توسط " سرزمین مادری " 91/12/25:: 9:50 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >

[ طراح قالب وبلاگ : سیلور سون ] [ Weblog Themes By : SilverSeven.IR ]